جدول جو
جدول جو

معنی سپاه آرا - جستجوی لغت در جدول جو

سپاه آرا
(دَ / دِ)
سپه آرا. آرایندۀ سپاه. آنکه سپاه تهیه ببیند. آنکه سپاه آماده کند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سپه آرا
تصویر سپه آرا
فرمانده سپاه که آرایش سپاه کند، آرایندۀ سپاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سپاه دار
تصویر سپاه دار
دارندۀ سپاه، فرمانده سپاه
فرهنگ فارسی عمید
(نَ دَ / دِ)
سپه آرای آرایندۀ سپاه. فرمانده سپه. سپهسالار که سبب فر و شکوه لشکر بود:
به تیغ آن سپه آرای نیست خواهد شد
هر آن کسی که نماید بدین ملک عصیان.
فرخی.
دوست میر مؤید پسر ناصر دین
عضد دولت یوسف سپه آرای عجم.
فرخی.
پیش هفتاد صف ّ بدعت ور
سپه آرای و مرد میدان است.
سوزنی (دیوان چ شاه حسینی ص 134)
لغت نامه دهخدا
(سِ هَِ تُ)
کنایه از روشنی آفتاب. (مجموعۀ مترادفات ص 178)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سپاه آرایی
تصویر سپاه آرایی
آرایش سپاه، فرماندهی قشون سالاری سپاه
فرهنگ لغت هوشیار